مبانی نظری و پیشینه تحقیق اصول هوش اخلاقی عنوان این نوشتار است. به تازگی پژوهشگران سازمانی، علاقه مند به واژه مصطلح هوش اخلاقی  شده اند، زیرا این واژه می تواند مرز بین نوعدوستی و خودپرستی را خوب توصیف نماید. این اصطلاح برای اولین بار توسط بوربا  در سال 2005 وارد عرصه روان شناسی شد. وي هوش اخلاقي را ظرفيت و توانايي درك درست از خلاف، داشتن اعتقادات اخلاقي قوي و عمل به آنها و رفتار در جهت صحيح و درست تعريف مي كند (مختارپور و سیادت، 1385). 

 

 


هوش اخلاقی به معنی توجه به زندگی انسان و طبيعت، رفاه اقتصادی و اجتماعی، ارتباطات آزاد و صادقانه و حقوق شهروندی است. هوش اخلاقی به اين حقيقت اشاره دارد كه  ما  به  صورت ذاتی، اخلاقی يا غيراخلاقی متولد نمی شويم؛ بلكه ياد می گيريم كه چگونه خوب باشيم. يادگيری برای خوب بودن، شامل ارتباطات، بازخورد، جامعه پذيری و آموزش است كه هرگز پايان پذير نيست. آنچه كه ما برای انجام كارهای درست به آن نياز داريم، همان هوش اخلاقی است كه با استفاده از آن به يادگيری عمل هوشمندانه و دستيابی به بهترين عمل خوب نزديك مي شويم. در هر بخشي از زندگی به بهترين اطلاعات قابل دسترس مي رسيم، خطرات را به حداقل مي رسانيم و نسبت به پيامدهای آن خوش بين هستيم. افراد با هوش اخلاقي بالا كار درست را انجام مي دهند، اعمال آنها پيوسته با ارزشها و عقايدشان هماهنگ است، عملكرد بالايی دارند و هميشه كارها را با اصول اخلاقي پيوند می دهند (ترنر و بارلينگ ، 2002). 

 

 

 

 

 

 

 

فهرست مطالب

تعریف نظری هوش اخلاقی

تعریف عملیاتی هوش اخلاقی

فصل دوم: «ادبيات نظري»
2-1. مقدمه    12

2-3.هوش اخلاقی کارکنان     28
2-3-1.هوش    28
2-3-2.اخلاق در کار و تعاریف و ماهیت    .29
2-3-3.اخلاق کار    30
2-3-3-1.هوش اخلاقی    31
2-3-4.اصول هوش اخلاقی در مدیریت    33
2-3-4-1.اصول هوش اخلاقی کارکنان    34
2-3-5.اصول هوش اخلاقی در اسلام    39
2-3-6.دیدگاه ها و مدل های مختلف در مورد هوش اخلاقی      43
2-3-7.تأثیر هوش اخلاقی بر عملکرد سازمان    43

2-5پیشینه تحقیق
2-5-1.تحقیقات داخلی
2-5-2.تحقیقات خارجی
2-6.خلاصه فصل و ارائه مدل

منابع